یک عمر در گلوی تو بغض استخوان شکست
از بغض های تو کمر آسمان شکست
نیلی ، کبود ...ضربه ی سیلی چه کرده ، آه
ازاین هبوط فاجعه رنگین کمان شکست
سهم تو از فدک به جز آن اشک ها چه بود ؟
یک پهلوی شکسته کزآن کهکشان شکست
تو در حدیق فتنه غریبانه سوختی
آن قدر که کنار تو آتشفشان شکست
چون شمع آب می شدی اما کسی ندید
از التهاب توقد هر چه کمان شکست
وقتی که تازیانه گرفت از تو چاره را
پشت زمین و صبر زمان توأمان شکست
آه ...ای علی برای رسیدن شتاب کن
این جا ستون عرش خدا ناگهان شکست.