مادر بزرگ که زنده بود رنگ نارنجی گرمتر بود صندوقچه ی قدیمی گرمتر بود حتی همین کلاه که لرزش دستهایش را نشانم می دهد آن روزها هم برف از بالا به پایین می آمد و اندوه آرام آرام تقسیم می شد