شعار جشنواره هشتم از ابتدا «چندصدایی» بود و متولیان جشنواره هشتم به نحلههای ادبی قول داده بودند که همه سلایق را زیر سقف جشنواره هشتم جمع کنند و سنگ اندازیهای این رسانهها کمک بزرگی به اعتماد سازی جریانهای غایب در دورههای گذشته جشنواره شعر فجر کرد و باعث شد آنها بفهمند که حرکتی خلاف تصور این رسانههای دلواپس صورت گرفته و از این رو میتوان امیدوار بود.
حسین پایدار: از همان روزی که پروژه جشنواره هشتم علیرغم زمزمههای عدم برگزاری آن کلید خورد، چند رسانه مشخص باب انتقاد را از انتخاب عبدالجبار کاکایی زیر عنوان «شاعر فتنه» شروع کرده و آستانهی تحملشان در ادامه یاری نکرده و در نهایت منجر به این شد که به «توهین»، «دروغ»، «تحریف» و «سیاه نمایی» روی بیآورند که استفاده از دو فعل حرام و گناه کبیره یعنی «دروغ» و «توهین» توسط این رسانههای مدعی حامی دین کمی تامل برانگیز بود؛ از توهین یک روزنامه به برگزیدگان جشنواره با عنوان «بیهنران عقدهای» تا تحریف صحبتهای یکی از معترضین به جشنواره توسط سرویس کتاب و ادبیات خبرگزاری خاص!
اما موضوع اصلی اینجا است که این صداهای گوش خراش رسانهای برای چه صدا در میآیند؟ آیا باید اعتماد کرد به روزنامهای که در خصوص مذاکرات هستهای ایران که دغدغهی دولت و همه مردم ایران است مینویسد: «خوشبختانه مذاکرات شکست خورد»! آیا باید به اخبار خبرگزاری که از جمع شدن صداهای مختلف در زیر چتر یک جشنواره انقلابی هراس دارد اهمیت داد؟
موضوع این است که مسئله جشنواره نیست! در ابتدای همین جشنواره وقتی زمزمههایی مبنی بر حضور یک شاعر ایرانی دور از وطن در جشنواره شعر فجر نقل محافل رسانهای شد، این رسانههای مشخص با تمام قوا عزم خود را جزم کردند تا از یک شاعر منفعل در مسائل سیاسی، یک غول سلطنت طلب و ضد انقلاب بسازند که البته این کارشان جز مطرح کردن یدالله رویایی بعد از سالها در بین مردم و نسل جدید اهالی ادبیات، هیچ نتیجهی دیگری نداشت. اما نکته اینجا بود که نه فقط یدالله رویایی، حتی اگر شاعر معتمد انقلاب اسلامی هم از خارج از کشور دعوت میشد همین جنجالها اتفاق میافتاد چون به خبرنگاران و تحریریههای خبری با بیم آنکه بنیان گفتمان انقلاب اسلامی در ادبیات رو به انزوا است، دیکته شده بود که به یدالله رویایی بگویند «شاعر سلطنت طلب» و به عبدالجبار کاکایی هم بگویند «شاعر فتنه»! چون هدف نشانه گرفتن اقدامات اولیه فرهنگی دولت تدبیر و امید بود تا به اصطلاح خودشان گربه در دم حجله بکشند تا این پیام را به دولت تدبیر و امید بدهند که ما هنوز هستیم و دلواپسیم! که البته اگر حرکتشان از روی دلواپسی با چاشنی تدبیر بود قطعا به این نتیجه میرسیدند که حاضر شدن یک شاعر خارج نشین وبه قول خودشان «سلطنت طلب» به حضور در یک جشنواره انقلابی در زیر پرچم جمهوری اسلامی یک پیروزی برای ادبیات انقلاب محسوب میشود نه مایهی دلواپسی!
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد!
شعار جشنواره هشتم از ابتدا «چندصدایی» بود و متولیان جشنواره هشتم به نحلههای ادبی قول داده بودند که همه سلایق را زیر سقف جشنواره هشتم جمع کنند و سنگ اندازیهای این رسانهها کمک بزرگی به اعتماد سازی جریانهای غایب در دورههای گذشته جشنواره شعر فجر کرد و باعث شد آنها بفهمند که حرکتی خلاف تصور این رسانههای دلواپس صورت گرفته و از این رو میتوان امیدوار بود.
این رسانهها حتی نمیتوانند ادعای حمایت از گفتمان ادبیات انقلاب اسلامی را هم داشته باشند چون اکثر چهرههای سرشناس این حوزه ادبی در تمامی مراحل این جشنواره حضور داشتند و اگر مواردی که این رسانهها به عنوان دلواپسی مطرح میکنند واقعا جای دلواپسی داشت، طلایه داران این گفتمان به جشنواره اعتراض میکردند نه دبیران سرویسهای رسانهها!
دست آخر هم یک خبرگزاری خاص با تحریف صحبتهای یکی از معترضین جشنواره و سیاهنمایی که دل همه دلواپسها را هم میزد به انضمام توهینهای بیسابقه یک روزنامه به شاعران جوان باعث شد که طیفهای دیگری که حتی تا دقیقه آخر هم مخالف جشنواره بودند بعد از پایان جشنواره با دیدن این فضا به تحول جشنواره شعر فجر اعتراف کنند.
اما با همهی این کمکهایی که این رسانهها به جشنواره کردند، آیا درست است که با در دست داشتن ابزار تبلیغات و رسانه، یک خبرگزاری یا روزنامه علیه شاعران جوان و نو قلمی بنوسید که میخواهند زیر چتر شعر انقلاب اسلامی فعالیت کنند و در داخل این نظام قلم میزنند! این چه نوع دلواپسی است که علیه یک شاعر جوان حتی اگر خطایی هم کرده است مطلب نوشته شود و از زبان نظام به آنها دشنام داده شود! بعید میدانم این رفتار مصداق کلام مقام معظم رهبری در جذب اکثریت و دفع اقلیت باشد!
ما ز یاران چشم یاری داشتیم!
اما در این میان هم رسانههایی بودند که از آب گل آلود ماهی گرفته و درگیریهای شخصی و فکریشان با جشنواره و متولیان آن را در قالب «انتقاد سازنده» در رسانه خود منتشر کردند. سرویس ادبیات و نشر یکی از خبرگزاریهای معتدل که ابتدا نگاه معمولی به جشنواره هشتم داشت اما در میان به خاطر انتشار یک خبر غیر واقعی در سرویس ادبیات و نشر خود و به دنبال آن تکذیب آن از سوی سخنگوی جشنواره فجر، این گاف سرویس ادبیات و نشر خود را از چشم جشنواره دیده و پس از آن مدتی جشنواره را تحریم و سپس با ادبیاتی دو پهلو به بررسی جشنواره پرداخت به طوری که اپوزوسیون خارج از کشور با انتشار بیانههای مختلف اذعان به حضور روشنفکران و دگر اندیشان در جشنواره هشتم کرده و از حضور آنان در این جشنواره تحت حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انتقاد کرده اما سرویس ادبیات و نشر خبرگزاری مذکور تصور میکند که جشنواره هشتم در جذب صداهای مختلف ناموفق عمل کرده که این نگاه هم نگاه مغرضانهای به جشنواره است که یک خبرگزاری از داخل کشور از حضور طیفهای مختلف در جشنواره خبر نداشته باشد اما انجمن نویسندگان که یک نهاد ضد انقلابی میباشد از حضور شاعران اپوزوسیون در این جشنواره انتقاد کند!
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور!
ضمن اینکه از این موضوع میگذریم که سرویس ادبیات خبرگزاری خاص در تازهترین تحریفات خود، رفتار مسئولین جشنواره فجر را امنیتی تصور کرده و با انتشار اکاذیب جدید با متهم کردن متولیان جشنواره به اعمال فشار به معترضان، سعی به پنهان کردن تحریف و اخبار دروغین خود کرده است، اینکه سرویسهای ادبی کیهان و فارس و... همسوی اپوزیسیون خارج از کشور و ضد انقلاب علیه جشنواره مینویسند جدا از اینکه موضوع قابل تاملی است که این وسط برادران رسانهای دلواپس چه هستند، نوید بخش آن هم است که جشنواره هشتم با تمامی دورههای خود متفاوت بوده که این چنین دو طیف رادیکال فکری در داخل و خارج کشور به تکاپوی تخریب جشنواره افتادند و البته این تکاپوی رسانهای جز اعتبار برای جشنواره هشتم، دست آوردی دیگری را برای این رسانهها به ارمغان نمیآورد باشد که به رویدادهای بزرگ فرهنگی کشور نگاه صحیحتری در رسانهها صورت گیرد.