جاهلیّت گرفته چشمت را، دهنت بویی از حَجَر دارد [ تعداد بازدید : ۵۹۶ ] بیقرارم، چهقَدْر دلتنگم، کاش میشد قرار بُگْذاری [ تعداد بازدید : ۴۷۴ ] مثل گُل در درون دروازه به نگاهم رسید و جا خوش کرد [ تعداد بازدید : ۵۶۹ ] تب که بالاتر از چهل درجه است، هیجانها که بیش از اندازه است [ تعداد بازدید : ۴۶۰ ] نگاه کن به نگاهم، نترس، جاذب نیست [ تعداد بازدید : ۷۰۲ ] چشمان تو بلورِ هوسریزی از عسل [ تعداد بازدید : ۶۸۷ ] هرگز مرا ندیده و رنگش پریده است [ تعداد بازدید : ۵۰۱ ] پَسند کرده نگاهم به یک نگاه، تو را [ تعداد بازدید : ۶۱۴ ] چشمان تو دینی است که کامل شده باشد [ تعداد بازدید : ۵۶۷ ] چهقَدْر حوصله کردم قضا قَدَر بشود [ تعداد بازدید : ۶۲۷ ]